۲۱ تیر ۱۳۸۸

واي به حالت هماي...

با سري سنگين آهنگاش رو يكي يكي play مي كني و با سر سنگين تر repeat و با سري باز هم سنگين تر از جلوي سيستم بلند مي شي. اين تجربه ي من بود تو اولين باري كه cd گروه مستان با صداي هماي به دستم رسيد. شعرهاش خيلي بيشتر از موسيقي اش جذبم كرد؛ اون قدر كه فقط به مانيتور خيره مي شم و با سري سنگين ...! پ.ن : مي ترسم كه اين روزها هم بگذره... مي ترسم!

۶ نظر:

كيه؟!! گفت...

خب اينم مي دوني كه : اين سر سنگين تو از تن جداست...!؟؟!؟؟!؟؟

طراوت گفت...

این سنگینی انگار برخلاف همیشه لذت بخش بوده ... هوووم ...
زنده باد لذت !

بیگانه گفت...

گویند بهشت با هور خوش است ...
سلام
مست میشم هروقت مستان همای رو گوش میدم
اپم
بیای خوشحال میشم

محسن و گفت...

دهه شصتی ها رو دوست دارم
راستی
یادم نیست
همه چی یادم رفته
قبلا///

منم ديگه! گفت...

قربونت اون cd ما اورجيناله؛ سرت سنگين بود نزني داغونش كنيا...! بردار بيار cdمو !!! D:

matin گفت...

نازي جون هماي عاليه.محسن نامجو ام عاليتر ولي تو خيييلي خو ب ي و من رو ....