۲۱ دی ۱۳۸۸

نمي خواهم اما چشمانم با وقاحت در چشمان مردمي خيره مي شوند که از فرط خيرگي تحمل نگاه خيره را ندارند و تند تند پلک مي زنند. انگار مژه هايم ميخ هايي هستند که جفت پا در چشمشان مي رود و مي بندد پلک هايشان را. نمي خواهم اما چشمانم مردمک چشمانشان را به زمين دوخته تا نگاه وقيح من چشم پاکشان را آلوده نکند. من هيچ؛ اما چشمانم تحمل دروغ را ندارند...

۱۴ نظر:

غزل گفت...

گویاترین چیز...چشم ست ،که گاه بلاجبار باید پنهانش کرد!!!

طراوت گفت...

ای وااای ... پس اونی که تو خیابونا همش زل میزنه تو چشام تویی ؟
به چشمانت بگو ... اصلا هیچ نگو ... چشمند دیگر . نمی فهمند ...

خجسته گفت...

چشم ها؟؟؟
تنها کسانی که دروغ نمی گویند....

ارنستو گفت...

سلام. ادرس جدید من اینه. راستش اونجا هم هستم ولی یه نقل مکان مختصر هم زدم . همه جای او را دیده ام جز چشمانش را

zodiak گفت...

چرا با گستاخی به صورتشون سیلی نمیزنی؟

ناشناس گفت...

من که شاعری کورم

و می ترسم وقتی پلکهایم را در ته دریا باز کنم

دانه دانه مرواریدهایی که در خوابم جمع شده بودند

بیرون بریزند

و آنوقت مجبور شوم که به جای دو حفره ی خالیِ صورتم

دو پوست شکسته ی صدف بگذارم

و در ایستگاه کوسه ها

بر آخرین برگِ سفرنامه ام که بوی خون گرفته ست

بنویسم:

"یک قربانی نیستم

یک قربانی نیستم

یک قربانی نیستم"…

(لیلا فرجامی)
walle.mihanblog.com

tameshk گفت...

حالا می یای سر ام داد میزنی خواهر؟اینه رسمش؟؟!!

چشمای مردم رو هم که گذاشتی تو کاسه که!

Unknown گفت...

با چشمهات زهر چشم میگیری؟ :)

جزیره در کهکشان گفت...

دروغ گاهی لازمه توی این دوره زمونه واسه عشقت هم دروغ بگو تاداشته باشیش واقع بین باش نه ؟ ما که از صداقت خیری ندیدیم . چاخان گفتم و من هم قاطم .



میس شانزه لیزه

کورسو گفت...

رفیق احوالاتت خراب بگو خرابم چه کار داری به چش و چال ملت

داروگ گفت...

چشم های آدم ها هیچ وقت نتونستن بهم دروغ بگن! هیچ وقت!

غزل گفت...

سلام حوبی آپیدمممم

علي گفت...

استاد من كف كردم... اين عكساتون هيچ وقت خدايي باز نمي شه كه لا اقل ما بهش خيره بشيم!!!!

zodiak گفت...

از کجا فهمیدی؟:0
اخه من خودمم جزو همین نسل سوخته موسیقی ام
دارم به فنا میرم
البته این شعر هیچ کس کلا همیشه منو میریزه به هم مثل فیلم the wall راجر واترز این دوتا اثر مثل زخم میمونه برام!