۲۰ بهمن ۱۳۸۸

پدران گرامی، کاش اِس-پِرم های سرخوشتان به جای کشف تنهایی آن تُخ-مَکان نازنین؛ در گوشه ای می نشستند و منتظر مرگشان می شدند.شاید چیزی نمی شد اگر ما به عنوان بخشی از لذت مشترکتان ثبت نمی شدیم...شاید!

۱۰ نظر:

داروگ گفت...

کاش !
لذت ؟ اینا همش درد و نفرته!
خرده جنایت های اشمیت رو خوندی؟
عکس هم باز نمی شه!

Unknown گفت...

شاید،
اما شاید از ترس اینکه منقرض نشن این کار رو کردن!
شاید،
شاید بخاطر اینکه همیشه اینکار رو میکردن!
شاید،
شاید اصلن دلیلی نداشتن و اتفافی پیش اومده!!
شاید... .

سلام عکس رو میبینم اما ربطش رو نفهمیدم! :)

zodiak گفت...

پدر ان شب خیانت کرده ای شاید نمیدانی
به دنیایم هدایت کرده ای شاید نمیدانی

میثاق گفت...

همه یک دهان بودند که یک مشت روده به دنبال آن آویخته و منتهی به آلت تناسلیشان میشد


بوف کور_صادق هدایت

راستی من لینکتون کردم دوست داشتین لینکم کنیت به اسم Alt +F4

خجسته گفت...

شاید از ترس این کارو کردن یا شایدم همینجوری.چون انگیزه ی دیگه ای برای زندگی نداشتن.حالا مثلا ما الان انگیزه ایم...

destroyer گفت...

یکی نبود بگه ساعت 3 نیمه شب بیکار بودید خوب میگرفتید می خوابیدید

کورسو گفت...

با گوشای خودم شنیدم چنین چیزی رو از زبان پدرم به مادرش

sharmiiin گفت...

kash...

سعید گفت...

طفلکیا ، نطفشون رو مدیریت کردن دیگه !! نطفه رو که نمی شه هرجا ریخت . . . . .

علي گفت...

بابام يه زماني به من مي گفت ديويد كاپرفيلد..... چون به نظرش خيلي مانع جلوي اسپرمي كه من مي شدم كذاشته بد ولي من از همه رد شدم!!!!