تنها دلخوشي ام شده اون شش هفت ساعت تنهايي و اتوبوس نشستن و شباي تو جاده ... هرچند با تجربه ها ميگن بعد از يه مدت حالت از جاده به هم مي خوره..!ميگن جاده ي اصفهان-تهران چنگي به دل نمي زنه... و من ميگم تو شب جاده پيدا نيست!
پ.ن : ميگه گريه نكن ....ميگه 2 روز اولش سخته....ميگم فقط 2 روز؟ چقدر كم ! و دوباره گريه..... دلم خيلي تنگ ميشه.مي دونم...
پ.ن 2 : دانشگاه،خوابگاه،هم اتاقي،چيپس و ماست موسير.همين.
۵ نظر:
به نظرم لذت اون 7-8 ساعت به اینه که میتونی بی هیچ مزاحمی هدفونو بذاری تو گوشت و ساعتها فکر کنی و فکر کنی تا بمیری !
خیلی لذتبخشه . خیلی ...
از زندگی تو یه شهر غریب ، مثل من لذت ببر ! هه !
جالبه ظاهرا مشكل حل شده خب حرف تازه اي ندارم
چشمای تو هم منتظر به پیچ جادس؟..!!
تو خوابگاه ما هم کلی ورودی جدید اومدن که هنوز عادت نکردن به خوابگاه. اما بالاخره عادت می کنی، انقد که دیگه دوست نداری زود به زود بری خونه.
اين دوران هم خوش ميگذره
ازش لذت ببر
ارسال یک نظر