۱۳ دی ۱۳۸۹

اگر قلموی تختِ شماره 11 داشتم ، روی همه ی دیوارها ماهی می کشیدم...



- گاهی فکر می کنم دیوارها پنجره نداشته باشند بهتر است. پنجره برای دیوار مثلِ خیانت می ماند. مثل این است که وقتی دیوار حواسش نیست، یک جای دیگر را نگاه کنی. مثل این می ماند که بگذاری کسی از پشتِ دیوار نگاهت کند شاید. آخر نباید به دیوارها خیانت کرد. آخر آدم می تواند به دیوار تکیه کند؛ می تواند مطمئن باشد که تا کسی خرابش نکند ، سرجایش می ماند؛ می تواند بنشیند زیرِ سایه اش؛ حتی می تواند رویش یادگاری بنویسد؛ اما متاسفانه خیلی وقت است علم ثابت کرده که دیوار آغوش ندارد.


- بله، آدم ها آغوش دارند خوشبختانه. اما خب من خودم دیده ام که گاهی حتی وقتی توی آغوششان نشسته ای هم می روند. متاسفانه آدم ها گاهی نمی توانند بمانند...

۲۱ نظر:

بهروز گفت...

بله، گاهی هم می مانند و آغوششان را نشانت می دهند تا دلت بسوزد.
متاسفانه آدم ها هنوز از ارزش آغوش خود بی خبرند، البته بهتر هم که بی خبرند، اگر با خبر بودند باید یک میلیون لیتر طلای سیاه می دادیم برای لحظه ای آغوش...
و من پیروی جنبش "آغوش مجانی" (free hug) هستم.
به هر حال، دیوار و خیال هر دو چیزهای خوبیند!

کورسو گفت...

مرده شور هر چی آغوشه ببره

منا گفت...

تو هم ماهی؟!
بعضی آدم ها هم که رسما دیوارند...
علم ثابت کرده...

منا گفت...

تو هم ماهی؟!
بعضی آدم ها هم که رسما دیوارند...
علم ثابت کرده...

misagh گفت...

asaln babate hamin hast ke khire mishavm be saghf,chon divare saghf panjereh nadarad!
adamha kollan yektori shodeand
baeziha ke hatta vaghti pishetan delat baraieshan tang mishavad baezi ham ke....

misagh گفت...

asaln babate hamin hast ke khire mishavm be saghf,chon divare saghf panjereh nadarad!
adamha kollan yektori shodeand
baeziha ke hatta vaghti pishetan delat baraieshan tang mishavad baezi ham ke....

misagh گفت...

asaln babate hamin hast ke khire mishavm be saghf,chon divare saghf panjereh nadarad!
adamha kollan yektori shodeand
baeziha ke hatta vaghti pishetan delat baraieshan tang mishavad baezi ham ke....

misagh گفت...

asaln babate hamin hast ke khire mishavm be saghf,chon divare saghf panjereh nadarad!
adamha kollan yektori shodeand
baeziha ke hatta vaghti pishetan delat baraieshan tang mishavad baezi ham ke....

miguel گفت...

و گاهی پنجره راه فراری ست برای دیوار

خجسته گفت...

آغوش آدم ها؟
کدام آدم؟

غزل گفت...

آنکه خواهان ِ رفتن َست باید برود وَ هیچ رقمه نمی توان نگهش داشت ! اگر قرار به ماندن َست خودش می ماند این را زندگی به من ثابت کرد !

zodiak گفت...

هستم اگر میروم گر نروم نیستم ولی من ادمها هم نیستم

ناشناس گفت...

دیوار و آغوش ... یادم که نرفته ...
"چرا نمیشه دیوار رو بغل کرد؟"
:)
گل ناز ...

طراوت گفت...

معلومه ؟ که اون بالایی من بودم ؟

محمد صفاري گفت...

كاش علم ميتوانست يك فكري هم براي آغوش آدمها بكند، كاش ميتوانست از بيخ و بن منكرش بشود تا خيالمان براي ابد راحت شود، كاش آدمها هم آغوش نداشتند...

shinyeye گفت...

چرا ماهي؟!:))

shinyeye گفت...

البته چرا ندارد. خب "ماهي" ديگر:))

ناشناس گفت...

دیوار آغوششو رو نمیکنه تاانسان افتخار اینو داشته باشه که تنها موجود خائن روی زمین باشه - میدونی که هر آغوشی آخرش له شدنه -
البته این معنیش مخالفت با خیانت انسان نیست - خیانت از تواناییهای انسانه - یادت نره همه ی انسانها!

matin گفت...

دیوار آغوششو رو نمیکنه تاانسان افتخار اینو داشته باشه که تنها موجود خائن روی زمین باشه - میدونی که هر آغوشی آخرش له شدنه -
البته این معنیش مخالفت با خیانت انسان نیست - خیانت از تواناییهای انسانه - یادت نره همه ی انسانها!

maedeh گفت...

enghadr be ghedasate aghoosh iman daram ke gahi be saram mizane ye rahi peida konam ke khodam,khodamo baghal konam unjuri ke mikham bashe vali fek ne,mikonam dar nahayat faideei dashte bashe.adam hamishe donbale chizi kharej az khodesh migarde,chizi ke vasash marmuz bashe.hanuz sarkhordegihaye nayaftan tasiri ru gashtanam nazashtee

ashofte zehn گفت...

ey kaash khoonamoon ye panjareye vaghei dasht...